بررسی نقش هنر اصیل اندیشیدن دیالکتیک در فن بیان و سخنوری

از زمان های دور، فلاسفه و عالمان از گفتمان یا گفتار به عنوان وسیله ای برای استدلال و اثبات حول یک نقطه نظر خاص استفاده می کردند. درست از همان موقع بود که راه و روش های متعدد و متنوعی هم برای سخنوری متولد شد و به این ترتیب حرف زدن از حالات عادی و عوامانه ای که تا آن زمان رایج بود خارج شد. خیلی از مردم تحصیل کرده از لفاظی های بی هدف فاصله گرفتند و این قدر با کلمات، الحان و روش های ابداعی بازی شد تا از دل همان روش ها، راه های پیچیده تر و موثر تری در فن بیان به وجود آمد. یکی از همین اصول یا چارچوبی که در خلال تغییر و تحولات در جریان به وجود آمد اندیشیدن دیالکتیک به عنوان هنری اصیل برای سخنوری است.

تفکر دیالکتیکی در علوم انسانی به جستجو تاثیرات اندیشیدن خود انعکاسی می پردازد. در این روش فرد با شیوه های مختلف استدلالی که برای مخاطبان خود دارد سعی دارد آن ها را درگیر تفکر تازه ای کند و نتایج خود را به صورت منطقی به آن ها القا کند. از آن جایی که تاثیرات این شیوه از استدلال به شدت خود سخنران را درگیر می کند و به او برای ادامه بحث سیگنال های بیشتری مخابره می کند اندیشیدن دیالکتیک را نوعی تفکر خودانعکاسی نامیده اند که بین سخنران، سخنور، گوینده و مخاطب کاملا دو طرفه عمل می کند.

در بررسی تاریخچه اندیشیدن دیالکتیک و کاربرد اثرگذار و حیاتی آن در زندگی روزمره متوجه نکات مثبت و قابل توجهی شدیم که به نظر می رسد هر گوینده یا سخنرانی برای ارتباط گرفتن با مخاطب خود به این هنر اصیل و ارزشمند نیاز داشته باشد.

تا هنرمند واقعی شدن روی صحنه سخنرانی فقط چند قدم باقی است!

بررسی نقش هنر اصیل اندیشیدن دیالکتیک

اندیشیدن دیالکتیک به ما می آموزد همیشه یک راه حل دیگر در مواجه شدن با مسائل و قرار گرفتن در موقعیت های مختلف وجود دارد که بتوانیم دست به دامن آن شویم. در نگاهی جامع تر این شیوه تفکر به ما یادآوری می کند که انسان ها چه قدر می توانند ایده ها، نقطه نظرات و سلایق مختلفی نسبت به یکدیگر داشته باشند و اتفاقا همین موضوع چه قدر می تواند در شرایط حساس مثل مناظره و برای فن بیان در مناظره به دردمان بخورد.

بررسی نقش هنر اصیل اندیشیدن دیالکتیک

نگاه مشترکی که بر این شیوه تفکر وجود دارد بر پایه اصل تغییر است. به این ترتیب در اندیشیدن دیالکتیک هیچ چیز مطلقی وجود ندارد و همه چیز با تغییرات اندکی می تواند از این رو به آن رو شود.

دیالکتیک به زبان ساده

دیالکتیک یعنی منطقی؛ یعنی هر چیزی که بر پایه گویش منطقی باشد. این گویش منطقی بیشتر در استدلال به درد ما می خورد و بنابراین سخنرانان و کسانی که در حال مناظره برای به کرسی نشاندن نظرات خود هستند خیلی بهتر می توانند از این اندیشه بهره بگیرند. شاید با یک مثال ساده در ادامه بحث بهتر متوجه اندیشیدن دیالکتیک در فن بیان و سخنوری شوید.

ساز و کار دیالکتیک در گفتار

بسیاری از ما در زندگی روزمره با موقعیت استدلال مواجه می شویم. موقعیتی که مجبوریم آن را تجزیه و تحلیل کنیم و صحت وسقم یک چیز را مورد ارزیابی قرار دهیم. مثلا همین که تشخیص می دهیم کسی صادق است یا این که درباره یک موضوع به ما حقیقت را نمی گوید همه و همه به استدلال ما بر می گردد.

بررسی نقش هنر اصیل اندیشیدن دیالکتیک

اگرچه این استدلال برای خود ما ممکن است قابل قبول باشد اما لزوما برای همه قابل قبول نیست. مثلا ممکن است ما مطمئن شویم کسی دروغ می گوید اما وقتی دلایلمان را با فرد دیگری در میان می گذاریم او قانع نشود و با استدلال ما مخالفت کند. این در حالی است که اطمینان ما نسبت به قضاوتمان تقریبا 100 درصدی است اما متاسفانه قادر به قانع کردن بقیه نیستیم.

متخصصان فن بیان علت این موضوع را ضعف اتصال مقدمه به نتایج یک بحث می دانند و معقتدند با شیوه اصیل اندیشیدن دیالکتیک و ایجاد ساز و کار واحدی در استدلال می توان این نقص را برطرف نمود.

کاربرد اصیل اندیشیدن دیالکتیک در مناظره

در این شیوه از تفکر ضمن آرام صحبت کردن در طول مذاکرات سیستم استدلال افراد بازبینی می شود. فرض کنید شما در یک کنفرانس علمی سالانه شرکت کرده اید که طی آن قرار است اثرات آلودگی هوا تهران در طول یک سال روی واکنش های عصبی و روانی بررسی شود. شما به عنوان یک متخصص خیلی خوب می توانید درک کنید که چه طور آلودگی با تاثیر روی ناقل یا انتقال دهنده های عصبی بدن می تواند منجر به تاثیر منفی روی سیستم عصبی و پاسخ های آن به سراسر بدن شود؛ اما وقتی که قرار باشد همین سازوکار برای یک مخاطب عادی توصیف شود ممکن است به بن بست بخوریم؛ چون ما منطق این ساز و کار را می دانیم اما طرف مقابل از این منطق سر در نمی آورد.

بررسی نقش هنر اصیل اندیشیدن دیالکتیک

در چنین مواردی شیوه های استدلال باید با شیوه های سخنوری دست به دست هم بدهند تا بهتر بتوانیم دیگران را نسبت به موضع خود آگاه کنیم.

نمونه های ساده اندیشه دیالکتیک در فن بیان و سخنوری

به دو نمونه زیر با دقت توجه کنید:

  1. واردات میوه و سبزیجات به داخل کشور بر خلاف تصور برخی باعث جلوگیری از حس تورم توسط مردم، حذف برخی از واسطه ها و کمک به تولید کنندگان و باغداران داخلی می شود.
  2. ما محصولات را در شرایطی وارد می کنیم که تولید آن در داخل متوقف شده یا اصلا وجود نداشته باشد. با این که برخی فکر می کنند با وجود میوه های روی درختان داخلی واردات میوه تولید کننده داخلی را ورشکست می کند اما اگر مرکبات وارد نشود نرخ تورم بالا می رود و این تورم را کسی جز مردم حس نمی کنند!

در مثال دوم گوینده به سان یک هنرمند اصیل از اصل اندیشیدن دیالکتیک استفاده کرده است. به این شیوه که به جای مراجعه مستقیم به نتیجه و نتیجه گیری های خودسرانه که شاید مخاطب از منطق آن سر در نیاورد سعی داشته است از موضع وارونه استفاده کند.

بررسی نقش هنر اصیل اندیشیدن دیالکتیک

موضع وارونه یا مستقیمی که با اندیشه دیالکتیک همراه باشد مخاطب را ابتدا به ساکن در یک دوراهی قرار می دهد. مثلا در مقال یاد شده گوینده طوری صحبتش را شروع کرده که مخاطب فکر می کند قرار است به موضوع حمله کند؛ اما به مرور غافلگیر می شود و با استدلالش ابتدا موضوع را شفاف می کند و سپس بدان مستقیما حمله می نماید.

چند “بی ربط”  ارزشمند در سخنوری!

هنر اندیشیدن دیالکتیک فقط شفاف سازی های مستقیم و وارونه به روش قبلی نیست. در این روش می توان موضع را آن قدر ضعیف بنا کرد که بتوان خیلی راحت بدان حمله نمود؛ طوری که موضع خودش نتواند روی پایش بایستد و به این روش خیلی راحت توانستیم با حرف هایمان مخاطبان را قانع کنیم.

مثلا در مثال قبلی برای این که بتوان موضع دیگران را زیر سوال برد می توان از جملات بی ربط استفاده کرد: قرار است وارادات گوجه مشکلات تورم مرکبات را در بازار داخلی حل کند؟

بعد از بیان کردن این جملات بی ربط خود سخنران یا گوینده در صدد نقض و جمله به گفته هایش بر می آید و شروع می کند به نقد!

بررسی نقش هنر اصیل اندیشیدن دیالکتیک

اندیشیدن دیالکتیک هم در مناظره ها و هم در زمانی که مخاطبان ما برای پذیرش گفته هایمان قانع نمی شوند بسیار به درد می خورد. حتما این روش را امتحان کنید!

آموزش سخنرانی را کلیک کنید


فن بیان در احوالپرسی – قشنگ ترین جملات احوال پرسی

اولین ها همیشه به واسطه ترفند یا بهتر بگوییم؛ فنی به نام احوالپرسی شکل می گیرند. اولین علاقمندی ها، اولین ارتباط ها ( چه به صورت کاری و چه به صورت شخصی) و اولین تاثیرگذاری و تاثیرپذیری ها طی فرآیند احوالپرسی رخ می دهند. همه ما به خوبی با این مهارت آشنا هستیم و کم و بیش از آن در ارتباط با دیگران استفاده می کنیم؛ بدون این که حتی به اهمیت آن تا کنون پی برده باشیم. یک سلام، خوبی، چه خبر کوتاه کافی است تا ارادت خود را به هر کسی که از کنارتان رد می شود نشان دهید. اما راستش را بخواهید همه احوال پرسی های ما کیفیت و کمیت خوب و مطلوبی که باید و شاید را ندارند. گاهی ما به جای احوال پرسی در اصطلاح عامیانه ضدحال می زنیم و حتی دیگران را از خود می رنجانیم. گاهی با زخم زبان وارد می شویم و حتی گاهی اسباب زحمت و مزاحمت برای دیگران را برای دیگران فراهم می کنیم. و همه این ها در حالی رخ می دهد که خود ما بی خبر هستیم و فکر می کنیم داریم مطابق با آداب پیش می رویم و خیلی هم آداب دان هستیم! تمام آن چه که در کلاس امروز دانشگاه زندگی می خوانید در یک جمله خلاصه می شود: قشنگ ترین جملات احوال پرسی هم مطرح هست و احوالپرسی فراتر از سلام خشک و خالی و گلایه های ناپسندی است که با سیگنال منفی آن ها شخصیت افراد در هم می شکند! چشم و گوشتان را باز کنید و نگاهتان را تغییر دهید. ادامه این مطلب دیدگاه قدیمی و اشتباهی که نسبت به احوالپرسی در محیط کاری و خانوادگی داشته اید را تغییر خواهد داد.

قشنگ ترین جملات احوال پرسی

برخی از قشنگ ترین جملات احوال پرسی بصورت پیشنهادی

در گفتگو های رسمی متداول است: سعادت یا افتخار این دیدار را بالاخره یافتیم!

در گفتگوهای غیر رسمی متداول است : مشتاق دیدار

لزوم استفاده از فن بیان در احوالپرسی

گاهی احوالپرسی از نام شب هم واجب تر است!

کافی است به کشور های دیگر سفر کنید و از مرز ها خارج شوید تا با اهمیت واقعی احوالپرسی آشنا شوید. برخی از کشور ها حتی از ایران با فرهنگ شرقی، سنتی و صمیمی ایرانی بیش تر به این مقوله اهمیت می دهند. در یکی از سفرهایی که به برزیل داشتیم این اهمیت را به خوبی احساس کردیم. شما در این کشور یا باید سلام احوال پرسی کنید و نفس بکشید یا این که برای همیشه دور ارتباطات اجتماعی را خط بکشید! هر کسی که از کنار شما رد می شود و به هر بهانه ای نظیر فروش یک جنس خاص می خواهد با شما ارتباط برقرار کند ابتدا سلام می کند. Hola یا سلام اسپانیایی شیرین برزیلی ها فراموش نشدنی است! اگر نسبت به این رفتار مردم واکنش نشان ندهید بعد از مدتی متوجه سردمزاجی و رفتار آزاردهنده آن ها با خودتان خواهید شد.

 

یک سلام خشک و خالی کافی است؟

استفاده از زیباترین جملات در احوال پرسی و رعایت فن بیان به شما اثبات خواهد کرد که یک سلام خشک و خالی در ارتباطات کافی نیست! سلام شروع کار است؛ دقیقا مثل موتوری که سوخت اولیه برای استارت زدن آن فراهم شده است، اما برای هدایت و استفاده بهینه از آن نیاز به یک هادی یا هدایتگر دارد. شیوه احوالپرسی، دست دادن، بغل کردن و رو بوسی البته فقط در برخی از فرهنگ ها همه و همه شرایط این هدایت را فراهم می سازند.

با احوالپرسی نباید انتقام گرفت!

نه تنها در زبان فارسی بلکه در زبان رسمی دنیا، انگلیسی، تعارفات و گلایه های نرمی وجود دارد که بیش تر شبیه یک استقبال نرم و گرم هستند تا گلایه جویی! وقتی که کسی را بعد از مدت  زمان طولانی می بینیم در همه فرهنگ ها از عبارت “مشتاق دیدار” استفاده می شود. در زبان فارسی مشابه این عبارت با لحنی گرم تر نیز بسیار استفاده می شود. حتی شکل رسمی این عبارت در گفتگو های رسمی متداول است: سعادت یا افتخار این دیدار را بالاخره یافتیم!

 

در زبان فراسی احوالپرسی بیش تر شبیه به انتقام جویی شده است. ما دوست داریم با دیگران برخورد کنیم تا حرف دلمان را که مدت ها بود روی قلبمان سنگینی می کرد را بزنیم. ما احوال پرسی می کنیم تا زهرچشم بگیریم یا خطاهای گذشته دیگران را یادآوری کنیم. ما دیگران را می بینیم تا آن ها را تخلیه اطلاعاتی کنیم و هر آن چه که درباره کسب وکار، زندگی شخصی، ارتباطات و خلاصه تماما جزئیات زندگی آن ها وجود  دارد را کشف نماییم! به نمونه ای از یک مکالمه فارسی که اصلا آن را برای شروع احوالپرسی توصیه نمی کنیم توجه نمایید:

سلام، احوال شما؟

ممنون، زنده باشید.

خبری نمی گیری؛ کم پیدا شدی، سرت شلوغ شده و کم تر به ما سر می زنی! قبلا با وفا تر بودی! پارسال دوست امسال آشنا!

مکالمه خوب آغاز شد ولی تا به جمله سوم رسید همه چیز ختم به شر شد! گلایه هایی که به این شکل منتقل می شوند شروع خوبی برای یک مکالمه نیستند؛ آن هم اگر دارید بعد از مدت زمان طولانی کسی را می بینید که دلتنگ آن بوده اید! فراموش نکنید که مشغله روزمره انسان ها در زندگی ماشینی کنونی بیش تر از آن است که به تک تک اعضا خانواده زنگ بزنند، به ملاقات حضوری آن بروند و به طور کلی ارتباطات قدیمی را در دنیای امروز هم حفظ کنند. این رسمی است که در کنار پذیرش زندگی مدرن پذیرفته ایم!

به جای این سخن بد نیست بپرسید: کار و بار چه طور پیش می رود؟ مشکلات برطرف شد؟ همه چیز رو به راه است؟ نیازی به کمک ندارید؟

 

بمب انرژی منفی نباشید!

گاهی طرف مقابل شما کم حرف است و تکنیک های رفع خجالت و کم رویی هم تاثیری در رفع این مشکل او ندارد. شما با او احوالپرسی می کنید اما انرژی منفی که از سوی شما منتشر می شود همان ذره شجاعتی که فرد برای رویارویی در اجتماع داشت را از بین می برد. به این منظور:

  1. موسیقی شاد گوش دهید، صبح خود را خوب آغاز کنید و به خود القا کنید اتفاقات گذشته را باید فراموش کرد
  2. به دیگران حسن ظن داشته باشید و از هم صحبتی با آن ها لذت ببرید

گذشته ها گذشته است!

در به کارگیری فن بیان در احوالپرسی اکیدا توصیه می کنیم فکر گذشته ها را دور بریزید. گاهی برخی تا می رسند مشکلات گذشته را یادآوری می کنند. همین باعث می شود که از هم گریزان شویم و حتی وقتی فرصتی برای دیدار یکدیگر پیش می آید دعا کنیم ای کاش هیچ گاه پیش نیامده بود!

 

فن بیان در احوال پرسی به صورت تلفنی

احوالپرسی پشت تلفن گاهی آزاردهنده تر از انواع حالات دیگر آن است. برخی فرصت نمی دهند ما هم صحبت کنیم و مدام یک کلمه را تکرار می کنند؛ بدون آن که به کلمه به کار برده شده توسط ما توجهی داشته باشد! فن بیان در احوالپرسی هایی که مربوط به کار، روابط تجاری و موضوعات درآمدی هستند مهم تر است. مهم ترین کار در چنین مکالماتی بعد از سلام معرفی خودتان است. در روابط کاری هرگز نمی توان مطمئن بود کسی که پشت خط است مخاطب هدف ما می باشد. معرفی خود اهداف دیگری نیز دارد. با این کار زمان مکالمه کاهش پیدا می کند؛ چون اگر قرار باشد خودتان را معرفی نکنید بخشی از زمان برای سوال پاسخ دهنده جهت معرفی کردن خودتان صرف می شود.

 

شما چه فکر می کنید؟

شما چه راه های دیگری برای به کارگیری قشنگ ترین جملات احوال پرسی پیشنهاد می دهید؟ شیوه احوال پرسی شخصی شما با دیگران چگونه است؟ دیدگاه و تجربیات خود را با ما در میان بگذارید

قشنگترین جملات احوالپرسی را بیاموزید


9 استراتژی برای اینکه ترس های خودمان را به فرزندانمان منتقل نکنی

چگونه از این‌که فرزندان‌تان ترس های شما را به ارث ببرند جلوگیری می‌کنید؟

والدینی که ترس های مخصوص و مشخصی دارند و یا از نظر عامه، مستعدِ داشتنِ اضطراب فراگیر و یا اجتماعی هستند، همیشه نگرانند که مبادا این ترس‌ها را به کودکان خود منتقل کنند. خودِ من، برای مثال، هر زمان که انحصاراً به سوزن فکر می‌کنم، دچار اضطراب و وحشت می‌شوم، مثلاً آمپول پنی سیلین و یا یک تست خون هم شامل این ماجرا می‌شود. اضطراب من با من زده شده و عمری به قدمت من دارد، پس من عمیقاً نگران بودم که مبادا این ترس را به فرزندم نیز منتقل کنم.

من یا یکی از همکارانم، یعنی دکتر آلیس بویِز که کتاب‌های متعددی راجع به اضطراب و چگونگی رهایی از آن نوشته و تألیف کرده است صحبت کردم، که چگونه ترس‌های کاملاً شخصیِ خود را به فرزندمان منتقل نکنیم. حالا ترس شما می‌تواند از آب و شناکردن باشد، از عنکبوت‌ها باشد، یا از ورزش‌های متفاوت باشد، این از چند راه که می‌تواند به شما اطمینان دهد که چنین اتفاقی نخواهد افتاد.

ترس

تقلب‌هایی برای جلوگیری از انتقال ترس به فرزند:

  1. اگر شما دارای ترس یا فوبیای قدرتمندی هستید، پس اجازه بدهید که فرد بالغی دیگر به عنوان الگویِ جسور بودن و شجاعت برای کودک‌تان پا پیش بگذارد. برای مثال، خودِ دکتر آلیس اضطرابی مشخص نسبت به سگ‌ها و به صورت عامه، حیوانات دارد _ مخصوصاً از این‌که توسط آن‌ها گاز گرفته شود، اما همچنین چیزهای دیگری مثل عدم توانایی برای فرار کردن، یا این‌که وقتی به یک مهمانی می‌رود و صاحب خانه دارای حیوان خانگی است، تمام وسایل خانه پوشیده از موی بدن او هستند، و یا این‌که حتی توسط یک سگ لیس زده شود و یا یک گربه خودش را به پای او بمالد نیز می‌ترسد. آلیس این مسئله را به خوبی کنترل می‌کند، چگونه؟ بدین شکل که اجازه می‌دهد افراد بالغ دیگری از خانواده‌اش در این زمینه پا پیش گذاشته و به دخترش یاد بدهند که حیوانات ترس ندارند و با یاد گرفتنِ مهارت‌های کافی می‌توان با آن‌ها کنار آمد و یا حتی به راحتی در مجاورت‌شان زندگی کرد.
  2. به کلماتی که به کار می‌برید، دقت کنید. این کلمات می‌توانند خیلی‌خیلی مهم و اساسی باشند. اصولاً والدینی که دچار انواع اضطراب‌ها هستند، خودشان را در وضعیتی می‌یابند که مدام به فرزند خود می‌گویند: (مراقب خودت باش). این عبارت می‌تواند بعد از مدتی خاصیت خودش را از دست بدهد، از آن روی که به شدت تکرار شده و دیگر مزه‌اش از بین رفته است و کاربردی برای کودک ندارد. به جای آن، به کودکان‌تان بیاموزید که علاوه بر نشانه‌های خطر، به نشانه‌های امنیت نیز توجه کنند. به طور مثال:

نشان? امنیت: ممکن است کودک شما فردی خجالتی بوده، و نتواند وارد جمعی از کودکانی شود که آن‌ها را نمی‌شناسد و توانایی مشارکت در فعالیت‌های آنان را ندارد. موقعیتی که شما نیز به عنوان یک کودک بارها احساس کرده‌اید. ممکن است شما بگویید: (متوجه شدی که تمام بچه‌ها به تو لبخند می‌زنند؟ فکر می‌کنم امیدوارند که تو نیز به بازیِ آن‌ها بپیوندی.)

ترس کودکان

به جای این‌که تمام مدت به علائم خطر توجه کنید، به طور مثال: (متوجه شدی که آن پل بسیار لغزنده به نظر می‌آید؟) چنین عباراتی را امتحان کرده و غیر مستقیم به نشانه‌های امنیت اشاره کنید: (متوجه شدی که این پل چه‌قدر ثابت و استوار به نظر می‌آید، بیا قبل از رد شدن از روی آن کمی رویش بایستیم و امتحانش کنیم.)

به کودک‌تان یاد بدهید که هرزمان با یک وضعیتِ برانگیزنده‌ی اضطراب مواجه شد، لازم است تا از مهارت‌های حل مسئله‌اش کمک بگیرد. این هم یک راه خیلی خوب برای این‌که ایده‌تان به ثمر بنشیند، منظورم ایده‌ی (مراقب خودت باش) است. این‌گونه است که کودک مشکلش را نه تنها بدون ترس حل خواهد کرد، بلکه دیگر ریسک کردن را در زندگی خویش از بین نمی‌برد، ریس کردن عملی است که در طیِ آن، کودکان کاوش کرده و مسائل مختلف را می‌آموزند.

انتقال ترس به کودک

  1. برای بچه‌های کوچک، سعی کنید که داستان‌های خودتان را برای زمان خوابش درست کنید، به طوری که این داستان‌ها شامل یک سری شخصیت خاص بوده، که می‌دانند در زمان ترس و یا ناراحتی باید چگونه از پسِ آن بربیایند. این داستان‌ها را کاملاً واضح شرح دهید و سعی کنید از تکرار آن‌ها یا مشابه‌سازی‌شان خودداری کنید، همچنین داستان‌هایی راجع به دیگر درس‌هایی از زندگی نیز تعریف کنید، مانند اهمیت دادن به دیگران و صبر. از مدرسه و یا کتابخانه بپرسید که آیا می‌توانند کتاب‌هایی را برای آموختن این مفاهیم به شما پیشنهاد کنند یا خیر.
  2. اجازه ندهید که نگرانی‌های شما به عنوان یک فرد بالغ و متأهل، گریبان‌گیر فرزندتان هم بشود. گاهی مواقع ما فکر می‌کنیم که کودک‌مان بالغ‌تر از چیزی است که ما می‌بینیم و قادر است تا بیشتر از ظرفیت حقیقی خود، اطلاعات و مشکلات را درک و مدیریت کند. بیایید این‌طور فرض کنیم که شما مشکل مالی دارید. کودک شما قادر نیست تا هیچ کمکی در قبال این موضوع به شما بکند، پس دائم به این فکر می‌کند که ممکن است خانه‌اش را از دست بدهد یا پدر و مادرش از هم جدا شوند. به عبارت دیگر، اجازه ندهید که دوشِ کودک شما با مصائب و مشکلاتی که متعلق به شما هستند و توانایی حلش را ندارد، سنگین شود. وقتی بزرگ‌تر شدند، به آن‌ها یاد بدهید که هرکس با توجه به نقش خود در جامعه و خانواده، مسئولیت‌هایی دارد، و یک سری تصمیمهایی هستند که فقط افراد بالغ می‌توانند بگیرند و نیازی نیست تا راجع به‌شان نگران باشند.
  3. استراتژی‌هایی را که برای خلاصی از ترس‌ها و اضطراب‌های‌تان به کار می‌گیرید را با صدای بلند به زبان بیاورید. امید است تا با این کار فرزند شما نیز همین کار را بکند. برای مثال: (راجع به سخنرانی‌ای که امروز در محل کارم دارم مضطرب هستم. می‌خواهم یک بار دیگر تمرین کنم تا مطمئن باشم که اشکالی پیش نخواهد آمد.) یا (وقتی به مطب دندان‌پزشکی می‌روم، به جای این‌که راجع به کارش یا ابزارآلاتِ پرسر و صدایش نگران باشم، باید به این فکر کنم که وقتی مطب را ترک می‌کنم چه‌قدر دندان‌ها و دهانم بهتر شده‌اند.)
  4. به کودکان‌تان کمک کنید که احساسات مختلف را بفهمند و برای هرکدام برچسب مناسبی کنار بگذارند. کودکی که مستعدِ اضطراب و استرس ایت می‌تواند این احساس را بسیار راحت، در مقایسه با احساساتی همچون عصبانیت و ناراحتی و گناه، تشخیص دهد. تحقیقات نشان می‌دهد که افرادی که قادر هستند تا یک به یک احساسات‌شان را نام ببرند و آن‌ها را از یکدیگر متمایز کنند، در سامان بخشیدن به آن‌ها نیز موفق‌تر هستند، که این مسئله برای کودکان نیز صدق می‌کند. فرزندتان را تشویق کنید که به شما احساسش را بگوید، مخصوصاً وقتی هیجانی می‌شود، استرس میگیرد و یا می‌ترسد و با دقت به گفته‌هایش گوش فرا دهید.
  5. صدای اخبار را زیاد نکنید. درک می‌کنم که شما ممکن است راجع به اتفاقات ناگواری که در مدرسه بیفتد _ مثل درگیری و نزاع _ و یا فرارِ فرزندتان از مدرسه نگران شوید. کودک شما ممکن است حرفی را از یک دوست در مدرسه شنیده باشد و یا در اخبار چنین چیزی را برای اولین بار دیده باشد. اگر فرزندتان در این باره سوالی از شما پرسید، سعی کنید که به بهترین نحو ممکن جواب دهید و به آن‌ها یادآوری کنید که از هیچ‌کاری برای محافظت از آن‌ها دریغ نخواهید کرد. کودکان‌تان را به اخبار گذرا محدود کنید؛ گوش‌دادنِ زیادی به اخبار، تنها می‌تواند ترس و اضطراب را افزایش دهد.
  6. به دنبال راه‌ حل‌هایی بگردید که براساس مدارکی موثق، موفق و درست عمل کرده‌اند. این راه حل‌ها می‌توانند به خود شما کمک کنند تا با ترس‌های‌تان کنار بیایید و به فرزندتان نیز بیاموزید. به طور مثال در مسئل? فوبیا از سوزن، بیمارستان اطفالی را می‌شناسم که چهار راه جدید برای کم‌کردن ترس از آمپول و مدیریت دردِ آن پیدا کرده‌اند. این تکنیک‌ها موفقیت‌آمیز بوده و در حال حاضر بر روی کودکان انجام می‌شود. اما به طور عام‌تر، باید بگویم که خوب است در مسائلی همچون رفتن به مطب دندان‌پزشک که یک اتفاق ترسناک جلوه می‌کند، شما می‌بایستی به دیدنِ دکترهایی بروید که خوش‌اخلاق بوده و رفتار خوبی با کودک دارند و ویزیتِ دکتر را به یک تجرب? جالب تبدیل کنید.
  7. با توجه به این نکته که ترس و اضطراب اصلاً چیزهای جالبی نیستند، هرچه بهتر ترس‌تان را درک کرده و سعی در مدیریتش داشته باشید، بهتر قادر خواهید بود تا مشکلات فرزندتان را نیز حل کنید، مثلاً اینکه چه وضعیت‌هایی را پراسترس تلقی می‌کنند، تا چه سطحی از استرس رنج می‌برند و یا اصلاً مستعدِ اضطراب و استرس هستند یا خیر.

مقالات روانشناسی کودک را اینجا بخوانید


شکستن یخ دیگران و باز کردن سر صحبت در جلسات رسمی

هزار و یک راه متنوع برای برقراری ارتباط با دیگران وجود دارد که کمتر کسی بین ما از آن ها استفاده کرده است؛ چون از طرد شدن یا شنیدن جواب سربالا می ترسیم. تا کی قرار است به خاطر واکنش های منفی دیگران در حبابی که اطراف خود درست کرده ایم محبوس باشیم و با دنیا اطراف قطع ارتباط کنیم؟ خیلی از آدم های موفق اطراف ما به خاطر ارتباطاتشان به جایگاه بالایی دست یافته اند حتی وقتی که می دانستند ممکن است دیگران دست رد سینه آن ها بزنند و مکالماتشان به هیچ جا نرسد. به هر حال این افراد ریسک شکستن یخ دیگران را پذیرفته اند!

در جلسات رسمی و محیط های تازه ای که افراد غریبه اطراف شما هستند سکوت ممتد و خسته کننده ای که حاکم می شود خود بهانه خوبی است تا آشنایی با دیگران را از سر بگیریم. اما این آشنایی و یخ شکنی فنون خاص خود را دارد. فنونی که اگر محتاطانه برخورد نکنیم و از مرزها و خط قرمز ها عبور کنیم ممکن است منجر به دلخوری شود.

در مطلبی که پیش روی شما قرار دارد تجربیاتمان را که پیرامون شکستن یخ دیگران و باز کردن سر صحبت در جلسات رسمی به دست آورده ایم در اختیارتان قرار داده ایم.

ترفند های شکستن یخ دیگران در جلسات

شکستن یخ دیگران فواید بسیاری دارد. مهم تر از همه تغییر مسیر فکری شما و شکل گیری یک گروه فکری جدید است که می تواند شما و اهدافتان را هدایت کند. افراد خجالتی و سردمزاج معمولا آغاز کننده بحث نیستند اما قطعا ایده های تازه ای دارند که باید با ترفند های خاص آن ها را استخراج کنیم. پس قطعا در هر جلسه رسمی به یک یخ شکن ماهر نیاز داریم تا یخ افراد را از بین ببرد و گرما و صمیمت بین آن ها را بیش تر کند.

ترفند های شکستن یخ دیگران در جلسات

اولین دیدار آخرین و موثرترین دیدار است!

به مفهوم یخ شکنی مثل واقعیت آن نگاه کنید. وقتی که یخ شکسته می شود هیچ راهی برای ترمیم آن وجود ندارد و یخ هرگز بعد از در هم شکستن خود به خود تبدیل به یخ اولیه نخواهد شد. در تکنیک یخ شکنی هم دقیقا همین اتفاق می افتد. شما با کسی رو به رو هستید که فقط و فقط یک بار فرصت صحبت کردن با او را پیدا می کنید. بنابراین ابتدا به ساکن باید با سریع ترین راه های جلب اعتماد دیگران با بهره گیری از فن بیان خودتان را به مخاطب نزدیک کنید تا تعامل اولیه شکل گیرد.

هر مرحله که پیش می روید باید به خاطر داشته باشید که این فرصت فقط و فقط یک بار پیش آمده است. ممکن است به دلیل عدم آمادگی خود شما در این ورطه غرق شوید!

اما چه طور یک یخ شکن واقعی در بحث ها شویم؟

سوال پرسیدن یک فرصت است!

شروع کلاس راس ساعت هشت صبح برای همه زجرآور است. در دوران تحصیل به یاد دارم که چه قدر صحبت های اساتید اول صبح مثل یک نوا خواب آور کسالت و خواب آلودگی سر صبح را بیش تر می کرد. اما برخی از استادها زیرک تر بودند و همیشه هوشمندانه تر عمل می کردند. مثلا اول صبح را با یک میز گرد دانشجویی آغاز می کردند و به جز مرور دروس جلسات قبل به همفکری و نظرسنجی می پرداختند. با این ترفند در کم تر از نیم ساعت همه سرحال و شاداب بودند.

ترفند های شکستن یخ دیگران در جلسات

شما هم می توانید از سوال پرسیدن به عنوان یک فرصت استفاده کنید. در حالی که آغاز فرآیند شکستن یخ دیگران باید با بحث های روزمره و عمومی نظیر آب و هوا، شرایط برگزاری یک جلسه یا موضوعاتی که هر دو طرف تا حدی از آن آگاهی دارند آغاز شود. آیا مکان برگزاری جلسه مناسب است؟ ساعت شروع یا احیانا تاخیر در برگزاری آن باعث ناراحتی شما شده است؟ شما تنها نماینده رسمی کسب وکار خود در این جلسه هستید؟ و…

سوالات ساده تر و پیش پاافتاده تری هم وجود دارد. مثلا اگر مکان برگزاری جلسه نسبت به دفعه قبل عوض شده است، شما در پیدا کردن آدرس جدید با مشکل رو به رو شده اید و گم شدنتان در محدوده محل برگزاری جلسه دردسر بزرگی بوده است می توانید از دیگران برای آشنایی بهتر سوال کنید. به این ترتیب بار دیگر گم نخواهید شد و  یخ بین شما و دیگران هم می شکند!

این بار سخت قضاوت کنید!

با این که همواره توصیه می شود از قضاوت بی مورد و خودسرانه دیگران و اطرافیان خود بپرهیزیم اما برای باز کردن سر صحبت و شروع یک مکالمه کوتاه لازم است قضاوت کننده سختی باشید! به قضاوت افراد بپردازید و سعی کنید نظر خود را درباره همه چیز با مخاطب خود در میان بگذارید. به این روش دیگران را برای صحبت کردن تحریک کرده اید. قضاوت معمولا شکایات و تعامل افراد را به دنبال دارد.

ترفند های شکستن یخ دیگران در جلسات

جایی برای شوخی بگذارید

اگر با ترفندهای استفاده از طنز در سخنرانی آشنا باشید حتی وقتی که یک نفر مخاطب شما باشد می دانید چه طور باید از باب شوخی وارد شوید. فرض کنید قرار است در یک مجمع عمومی مربوط به ارگان دولتی سخنرانی کنید. اگر این جلسه مربوط به مطالبات کارمندان و کارگرانی است که مدت ها حق و حقوق خود را دریافت نکرده اند شاید با یک شوخی ساده با مسئولان و تلنگر زدن به آن ها برای برای پرداخت حقوق معوقه کارمندان بتوان یخ بین شنوندگان و خودتان را شکست.

اتفاقات مشابه را تعریف کنید

گاهی اتفاقات مشابه و جالبی رخ می دهد که واقعا ارزش تعریف کردن دارند. مثلا اگر می بینید سخنران دقیقا همان سخنانی را که قبلا در یک جلسه دیگر مطرح کرده است و همچنان تکراری حرف می زند چرا این حس و حال خود را مخفی کنید و با بقیه در میان نگذارید؟!

ترفند های شکستن یخ دیگران در جلسات

خیلی بی مقدمه بحث را شروع کنید و مثلا همین اتفاق مشابه را تعریف کنید.

تعصب دیگران را مورد هدف قرار دهید!

همه انسان های روی کره خاکی حداقل نسبت به یک چیز تعصب دارند و در مقابل این تعصب هم واکنش نشان می دهند. محل زندگی، رشته تحصیلی، گرایش و اعتقادات از جمله تعصبات افراد هستند و کافی است کوچک ترین دیدگاهی در ارتباط با این تعصبات( با نهایت احترام) مطرح شود تا واکنش های متعددی از افراد شاهد باشیم.

برای شروع بحث و به اصطلاح شکستن یخ دیگران درباره رشته تحصیلی صحبت کنید. مثلا این رشته بازار کار هم دارد؟ تخلفات صورت گرفته در این رشته بسیار است. موافق هستید؟

خودتان را متفاوت معرفی کنید

شکستن یخ دیگران همیشه مربوط به جلسات کاری نیست. مثلا کلاس درس هم یک جلسه مهم رسمی است که نیاز دارد جدی گرفته شود و برای تعامل بهتر با دانش آموزان یا دانشجویان سر صحبت باز شود. یکی از راه های کلیدی برای گرم گرفتن با دانشجویان معرفی خود در ابتدا کلاس است. مثلا روز اول که با آن ها دیدار می کنید به جای این که خودتان را به شیوه معمول معرفی کنید از پروژکتور یا تخته کلاس استفاده کنید. هر آن چه که بسیاری از دانشجویان ممکن است درباره دانستن آن کنجکاوی کنند بنویسید و خودتان را خلاص کنید!

ترفند های شکستن یخ دیگران در جلسات

همین روش گام اول است برای شروع دوستی و ارتباطی نزدیک با دانش آموزان. با این ترفند همه متوجه می شوند که شما مدرس به روزشده ای هستید که با بقیه تفاوت دارید. یادگیری اصول اولیه آموزش سخنرانی و فن بیان در این زمینه به شما کمک زیادی خواهد کرد.

فن بیان در خواستگاری را کلیک کنید


کسب آمادگی برای ارائه سیمنار با فنون سخنوری

برای کارمندان و اغلب کسانی که برای کسب موقعیت شغلی بهتر لحظه‌شماری می‌کنند ارائه سیمنار یا کنفرانس آن هم در مقابل مدیران ارشد دست کمی از یک کابوس شبانه ندارد. شما حین ارائه سمینار تفاوتی با سخنرانی که قرار است یک جمع بزرگ با انواعی از سلایق را مدیریت کند ندارید. در عین حال اتفاقا باید به اندازه مهارت‌های یک سخنران در انتقال قابل فهم داده‌ها مهارت کسب کنید تا بتوانید از جاده پر فراز و نشیبی که در مقابلتان قرار گرفته عبور کنید.

مدیران ارشد یا کسانی که قرار است مقابل آن‌ها مصاحبه شغلی یا جلسه ارتقا رتبه شغلی داشته باشید سخت‌گیرتر از آن هستند که بتوانید با همان مهارت‌های اولیه کنفرانس در مدرسه و دانشگاه آن‌ها را قانع کنید. اصلا اگر ارائه سمینار کار راحتی بود همه انسان‌ها در کار سخنرانی و ارائه موفق بودند و هیچ چالشی پیش روی شما وجود نداشت.

این مطلب را به مهارت‌های کسب آمادگی برای ارائه سخنرانی اختصاص دادیم و به معرفی 3 چالشی می‌پردازیم که شما را به عنوان یک سخنران تا پایان کنفرانس یا سمینار همراهی می‌کنند. همراه با دانشگاه زندگی باشید.

کسب آمادگی برای ارائه سیمنار با فنون سخنوری

سخنرانی کردن چه میان جمعیت در سالن سمینار و همایش باشد و چه سخنرانی در محیط آزاد و با جمعیت کوچک‌تر باشد فعالیتی است که به تلاش فیزیکی و تقلای روحانی سخنران نیاز دارد و بنابراین سخنران باید از تنبلی و کاهی در آمادگی پیش از سخنرانی دوری گزیند. به علاوه هر فردی با توانایی‌های مشخصی در صحبت کردن زاده می‌شود و این توانایی‌ها از همان سنین کودکی و تحت تاثیر محیط و خانواده رشد می‌یابد. اما این تفکرات درباره فن بیان و توانمندی در صحبت کردن به مرور زمان اعتماد به نفس را از افراد می‌گیرد و کم کم خود واقعی آن‌ها را پشت حس حسادت نسبت به سایر سخنرانان محو می‌کند.

کسب آمادگی برای ارائه سیمنار با فنون سخنوری

در طول ارائه سیمنار شما به تمام ابزارها و ملحقات یک سخنرانی نیاز پیدا خواهید کرد. مثلا می‌توانید از ابزارهای حمایتی در سخنرانی استفاده کنید و یا با استفاده از تکنیک‌هایی مثل مدیریت سخنرانی با استفاده از پرسش بلاغی جلسه را با فنون سخنوری خود مدیریت کنید.

به هر حال باز هم در این راه چالش‌هایی همراه شما خواهد بود.

وقت داوران و حاضران در سیمنار ارزشمند است!

همه افراد زمان محدودی دارند؛ اما این زمان برای کسانی که به عنوان داور یا مدیر ارشد در حال ارزیابی شما هستند ارزشمندتر شده و حتی برای خارج از برنامه کاری آن‌ها هم رزرو می‌شود.

کسب آمادگی برای ارائه سیمنار با فنون سخنوری

برای این که زمان ارزشمند آن‌ها وقف ارائه سیمنار شما شوند باید باور کنند که حرف‌هایتان ارزش شنیدن دارد:

  1. سیمنار را با آمادگی کافی شروع کنید و مانع از این شوید که از همان ابتدای سخنرانی مهارت شما زیر سوال برود. توصیه می‌کنیم از آموزش‌هایکسب آمادگی پیش از سخنرانی استفاده کنید و نطق خود را قوی شروع نمایید.
  2. استفاده از یادداشت‌ها در طول سخنرانی کمک می‌کند که بر نکات مدنظر خود تسلط بیش‌تری داشته باشید.
  3. از همان لحظه‌ای که سیمنار را شروع می‌کنید بهتر است جهت صحبت خود را مشخص نمایید. ارائه یک چشم‌انداز مختصر از آن چه که قرار است در طول سخنرانی به سمع و نظر داوران و مخاطبان شما برسد کمک می‌کند تا افراد با آمادگی نسبی شما را در طول سخنرانی همراهی کنند.
  4. اگرچه کسب آمادگی قبل از سخنرانی کمک می‌کند تا از طبق مقیاس زمانی برای یک سخنرانی عمل کنید اما با توجه به سوالات جانبی و رفت و آمدهای احتمالی بهتر است همیشه نگاهتان به ساعت و زمان باقی‌مانده‌ای باشد که قرار است از وقت ارزشمند داوران یا مدیران ارشد سپری گردد.

کسب آمادگی برای ارائه سیمنار با فنون سخنوری

داوران تمایل دارند پاسخ به چرایی و چگونگی را دریافت کنند

مطمئن شوید قادر خواهید بود در یک جمله هدف کلی ارائه سیمنار خود را شرح دهید تا بتوانید به چند سوال اساسی، مشترک و مشابه در ذهن داوران پاسخ دهید: که چه بشود؟ چرا؟ چه طور این شد و …

در این راستا لازم است به نکات زیر توجه داشته باشید:

  1. از همان ابتدای سخنرانی، مدیران ارشد و کسانی که قرار است کار، مصاحبه و طرح شما را ارزیابی کنند می‌خواهند بدانند چرا باید به سخنرانی یا نطق شما گوش دهند. مطمئن شوید که به جای وقت گذاشتن روی مقدمه‌چینی و داستان‌سرایی علی رغم سخنرانی‌های معمول، از همان ابتدا به سراغ پیام اصلی سخنرانی خود می‌روید.
  2. ابتدای سخنرانی می‌توانید شامل نمایش اسلایدهای خلاصه‌بندی شده از تمام دیتا یا محتوایی باشد که قرار است به تفصیل ارائه شوند. اسلایدهای بیش‌تر می‌تواند به صورت رزرو وجود داشته باشد تا برای نمایش اطلاعات جزئی‌تر مورد استفاده قرار گیرند.
  3. بهترین حالت برای جذب داوران یا کارشناسان آن است که ابتدا مشکل یا دغدغه خود را مطرح کنید، سپس چالش‌ها و مشکلات را طرح کرده و در نهایت به بیان راه‌ حل‌ها یا معضلات بپردازید.

کسب آمادگی برای ارائه سیمنار با فنون سخنوری

99 درصد داوران روی اعصابتان راه می‌روند!

قضاوت فرآیندی دشوار است و باید به داوران حق داد که بر اساس سلایق خود سوالاتی را بپرسند که گاهی برای ارائه‌دهنده سیمنار استرس‌آور باشد. به هر حال شرایط داوری و تمام چالش‌ها و از طرفی نگرانی‌های شما باعث می‌شود تا نسبت به این موضوع آسیب‌پذیرتر شوید. بنابراین توصیه می‌کنیم:

  1. برای کاهش استرس و خشمتان زمان بیش‌تری برای کسب آمادگی اختصاص دهید تا بتوانید با سطح قابل قبولی از دانش داوران یا مدیران ارشد را در ارائه سیمنار قانع کنید.
  2. برای ارائه سیمنار حتما از تجربیات افراد مشابه خودتان کمک بگیرید

آموزش سخنرانی را کلیک کنید